لحظه های من و تو
میدونی النا یه لحظه هایی هست...منحصر میشه به من و تو... مثل لحظه هایی که با هم بازی میکنیم... میدونم بازی ذهنت رو خلاق تر و سلولهای مغزت رو فعالتر میکنه... اما برای منم یه لحظه هایی رو ثبت میکنه که شاید حسم غیر قابل توصیف باشه... خوشحالم میتونم باهات بازی کنم...خوشحالم کودک درونم هنوز بیداره...خوشحالم به بهونه ی تو فرشته ی کوچولو منم میتونم دوباره بچگی کنم... میخوام بازی هایی که باهم میکنیم رو برات ثبت کنم... شاید خیلی هاشون اسم بازی نشه گذاشت روش...اما برای من همینکه تو لذت ببری و ذوق تکرارشو داشته باشی و اون لبای خوشگلت بخنده...یعنی بازی... دلم اینقدر میخوادت....برای همیشه... میدونم چشم بر هم زدنی بزرگ ...
نویسنده :
Owner
1:13